ظلمت در نیمروز
نویسنده:
آرتور کستلر
مترجم:
اسدالله امرایی
امتیاز دهید
✔️ ظلمت در نیمروز ،رمانی است سیاسی،در مورد انقلابی که در گوشه ای از دنیا و بعد از جنگ جهانی اول اتفاق میافتد و ارتجاع انقلابیون را بعد از انقلاب نشان میدهد. این رمان را آرتور کستلر درباره نظام شوروی و دادگاههای فرمایشی آن نوشت .ظلمت در نیمروز نامی است برگرفته از کتاب مقدس، و در اصطلاح سیاسی، عبارت است از :به گناه ناکرده دم تیغ رفتن .اما واقعه اصلی رمان، مربوط به حوادثی است پس از روی کار آمدن بلشویکها.
«ظلمت در نیمروز حکایت زندگی کسانی است در روزگاری غریب،که نان را به تساوی میخواستند و نو خواستگانی از راه نرسیده در این راه،کرامت و آزادی انسان را لگد مال کردند.»
بیشتر
«ظلمت در نیمروز حکایت زندگی کسانی است در روزگاری غریب،که نان را به تساوی میخواستند و نو خواستگانی از راه نرسیده در این راه،کرامت و آزادی انسان را لگد مال کردند.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ظلمت در نیمروز
ولی هر خطایی عواقب خود را دارد که دامن هفت نسل را می گیرد.هر فکر غلطی که دنبال می کنیم جنایتی است
که در حق نسل های آینده مرتکب می شویم. در نتیجه افکار غلط را باید همان گونه مجازات کنیم که دیگران جنایات
را مکافات می کنند:
با مرگ:-(
دوستان گرامی کتاب لینک دریافت ندارد ؛ چگونه می توان آنرا دانلود کرد ؟
از اواسط دهه سی تا زمان مرگ استالین ابتدا انقلابی های قدیمی به مسلخ برده شدند ، بعد بازجوهای آنها و بعد بازجوهای بازجوها . و همه آنها تحت شکنجه به گناهان نکرده اعتراف کردند. به نظر خودشان یک باز ی تکراری می نمود ولی برای مردم شوروی دنیایی آفریدند پر از سایه های دشمن که در آن هر معتمدی روزی خائن از کار در می آمد.
این سیر تحول فکری را در اغلب اندیشمندان و بخصوص نویسندگان می بینیم و شاید شاخصترین آنها را بتوان نیکوس کازانتزاکیس. نجیب محفوظ و هاینریش بول دانست.
کستلر در این کتابش حرف تازه ای ندارد و در حقیقت این کتابش برائت نامه ایست از افکار پیشین خودش در مورد مارکسیسم-لنینیسم.
شاید بهترین کتاب کستلر را بتوان "خزران" دانست که در دوره چهارم تحول فکریش نگاشته است. مع الوصف خواندن این کتاب رای کسانی که میخواهند به عمق سیاست در اتحاد جماهیر شوروی سابق پی ببرند بی فایده نباشد.
متشکرم از دوست بسیار گرامی کتابناکیkhar tu khar
گفتند آنکه خنده به لب دارد
نشنیده بی گمان خبر هولناک را...
من خنده ای شگفت بر لب دارم
زیرا کبوتران من از آستان صبح
پایان آن خبر را اعلام کرده اند.
نادر نادرپور
آبان 1343